دختر بندری، رو پشت بوم خونه نشسته. یه نگاه به آسمون ستاره بارون میندازه، یه نگاه به دریا، یه نگاهم به پشت سرش، به خونه های خسته خرمشهر، به چراغ های کم سوی خیابون های پر عابر اما بی رنگ و روی خرمشهر. رنگ از رخسار خرمشهر پریده انگار. دختر بندری، اصلا شبیه دختر بندری های هزار رنگ خندان بی خیال آهنگ های اندی نیست. غم داره. با خودش داره زمزمه میکنه: ممد نبودی ببینی . . ادامه اش رو نمیخونه. نمیتونه که بخونه. از ممد خجالت میکشه. دوباره زمزمه میکنه: ممد خوش به حالت که نبودی ببینی ممد خوب شد که نبودی ببینی
پ.ن: برای ثبت در تاریخ - سوم خرداد 96
ممد ,های ,نبودی ,ببینی ,دختر ,یه ,نبودی ببینی ,نگاه به ,میکنه ممد ,زمزمه میکنه ,دختر بندری،
درباره این سایت